کد خبر : 7484
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۳:۳۳

کنار نشستن و نظاره گر بودن جهت تنبیه حاکمیت و تحریم انتخابات، کنش سیاسی نیست

تنها شیوه مسالمت‌آمیز جهت تثبیت مردم سالاری،  بهره گیری از حق رأی در برابر کنش انتخاباتی و اعتراضات خیابانی است .
شاید، حق انتخاب و اختیار در سیستم سیاسی ایران ایده آل مطلق نباشد، اما مطالعه گذشته نشان می دهد، مبارزه برای احقاق حق رای و انتخاب نسبی آینده یک سرزمين از سوی مردمان آن سرزمين،  دست‌کم دردویست سال گذشته در جهان، چالشی سخت و خونين بوده است و در ایران عزیز هم،  برای این امر مهم از دوران مشروعیت تا کنون، مبارزات بی شماری شکل گرفته و چه خون های پاک و مقدسی که ریخته شده است.
در حال حاضر شرکت در انتخابات و مشارکت حداکثری در پای صندوق های رای از مهم ترین چالش های مسئولان، نهادها و جریان سیاسی کشور است و تاکید رهبری در ایام حساس کنونی هم مشارکت فعال در انتخابات و مسابقه همه جریان های سیاسی در انتخابات می باشد.
در این بین پرسش اساسی جامعه ایران در برهه حساس کنونی از متولیان انتخابات این می باشد که اساسأ چراباید رای دهیم و در پای صندوق رأی حاضر شویم. 
بنابراین باید بررسی کنیم که چرا افکار عمومی به این نتیجه رسیده است و عواملی که  موجب بروز نارضایتی عمومی گردیده، کدامند؟ و یا دلایل کاهش امید به آینده و اعتماد عمومی چیست؟
به نظر من یکی از مهم ترین دلایل اوضاع کنونی، تحریم است وعلیرغم انکار عده ای تند رو و منافع طلب، بالاخره تحریم های همه جانبه بین المللی کار خود را کرد و به هدف خود اصابت نمود. بطوریکه تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد ایران و معیشت مردم وارد کرده است .در حقیقت و در عالم سیاست بین الملل ، قدرت های بزرگ، تحریم هارا به منظور تحقق اهداف سياسی، اقتصادی و امنیتی یک کشور طراحی می نمایند. لذا اعمال تحریم های اقتصادی، موجب کاهش قابل توجه تجارت در سطح بین المللی گردیده ومشکلات عمده ای را سمت صادرات ، کاهش ورود سرمایه خارجی، کاهش دسترسی به تکنو لوژی و فناوری پیشرفته، انتقال مبادلات بانکی، کاهش تولید، افزایش نرخ بیکاری، کاهش درآمد ملی، بروز تورم و رکود، برهم خوردن نظم اقتصادی در حوزه تصمیم گیری ، افزایش هزینه های تولید، کاهش توان رقابتی صنایع،  کاهش واردات کالاهای اساسی از جمله مواد خام ، قطعات‌ صنایع و افزایش بهای تمام شده تمامی کالاهای صنعتی ، کشاورزی و حتی خدمات شده است. که همه این موارد یعنی کاهش تجارت بین الملل، کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم و کاهش قدرت خرید طیف های متوسط و ضعیف جامعه و ایجاد نارضایتی عمومی در سطح جامعه که به اشکال مختلف دیده می شود.

عامل دوم نارضایتی فعلی، تبعیض و عدم شایسته سالاری در رسیدن به حق خود و قیم مآبی عده ای تند رو که به خود اجازه داده اند به جای مردم صحبت کنند و با تزویر و نفاق صلاح و مصلحت خود را صلاح و مصلحت مردم معرفی کنند و از نمایندگی مردم سوء استفاده کنند و به جای آنان تصمیم بگیرند و عملکرد آنان برعلیه اکثریت و موجب  زیان مردم گردیده است. ومردم احساس کنند حضور آنان در صندوق رای تاثیری در انتخابات افراد شایسته و اصلح نخواهد داشت. ولی اینجانب به عنوان یک کارشناس اقتصادی که بیست و سه سال در بخش خصوصی مشغول به کار بوده ام و تاکنون هیچ پست دولتی نداشته و از این شرایط آسیب جدی دیده ام،  با صدای بلند و رسا فریاد می زنم که بهترین و مهم ترین راه ایجاد تغییر  به شکل منطقی و معقول و آرام حضور پای صندوق های رای می باشد و این را همه باید بدانیم، که نظام های که اعتنایی به رای مردم نمی کنند یا ماهیتا توتالیتر( تمامیت خواه) هستند، اساسا مشارکت مردم را نوعی اپوزسيون می دانند و اجازه نمی دهند در سرنوشت خود نقشی داشته باشند و باید بدانیم، عدم حضور یعنی انتخاب فردی ناآشنا به اصول کشور داری که چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم بر زندگی مردم تاثیرات عمیقی خواهد گذاشت و عدم مشارکت و بی تفاوت بودن یعنی سیاستی روی کار خواهد آمد که می تواند اقتصاد و معیشت مردم ، فرهنگ، روابط و… را با مشکل مواجه کند . لذا، مسئولان باید تلاش کنندکه مردم احساس کنند که نظر آنان از دل صندوق آرا بیرون می آید و از تکرار اشتباهات گذشته پرهیز نمایند. و از طرفی مردم بخصوص جوانان باید بدانند که روش اعتراضی باید معقول باشد و منشا اثر باشد. اگر نسبت به یک سیاست یا مدیریت اعتراضی دارند،  برای اصلاح وضعیت کنونی، باید از حق قانونی و شرعی خود استفاده کرده و اوضاع را به نفع خود تغییر دهند . فرصتی که قانونا و شرعا برای ما مهیاست صندوق رأی است.

و در عالم واقعیت، هیچ نظام سیاسی نمی تواند همه مطالبات یا خواسته های مورد نظر مردم را تامین کند و اگر وضعیت اقتصادی، رفاهی، فرهنگی و اجتماعی پنجاه سال گذشته را از پدران و مادران خود بپرسیم به پیشرفت های کشور در چهل سال گذشته، دربیشتر حوزه ها از جمله مسکن، بهداشت، حمل و نقل، غذا و دارو، امکانات رفاهی از بابت آب، برق، گاز، پوشاک، تلفن، اینترنت، کشاورزی، بانکداری، کشیترانی، نظامی، نانو، فضایی، صنایع مختلف از جمله صنایع مادرمثل فولاد، سیمان، پتروشیمی اقرار خواهند نمود. البته همه این پیشرفت ها در حالی شکل گرفته که کشوردر این چهل سال، توسط نظام سلطه، تحریم بوده ودر چند سال اخیر کشورهای غربی با تحریم های هدفمند و با جنگ رسانه ای،  تمام توان خود در جهت نابودی اقتصاد ایران بکار بسته اند و در داخل نیز عده ای تند رو به دلیل عدم آگاهی و تعدای نفوذی با آگاهی و عده ای رانت خوار در جهت منافع گروهی و باندی، کشور در موقعیت بحرانی قرار داده اند.
بنده در این نوشتار تلاش دارم، مردم عزیزم را ازخطرگسست سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آگاه کنم، باید تاریخ انقلاب لیبی و معمر قذافی را مطالعه کنید، چه اتفاقی افتاد ، به دلیل نارضایتی و استبدا حاکم و سرکوب اعتراضات توسط حکومت قذافی و کشتاربی رحمانه، اعتراضات گسترش یافت و جنگ مسلحانه با به دست گرفتن معارضان و دخالت خارجی ها چند صد هزار نفر کشته شدند. طوری که قذافی با هواچیمای جنگنده مخالفین را بمب باران می کرد ولی درپایان حکومت دیکتاتور قذافی سرنگون شد. آیا اوضاع لیبی بهبود یافته است؟ پاسخ خیر است . در حال حاضر هم دو دولت در جنوب و شمال لیبی شکل گرفته، یک طرف دولت ارتش ملی با بیست و پنج هزار هزارنفر نیرو با کمک سازمان ملل و در طرف دیگر دولت وفاق ملی با سی هزارنفر نیرو با دخالت کشورهای منفعت طلب از جمله روسیه، ترکیه، قطر، فرانسه و امارات شکل گرفته و با هم درگیر هستند و سرمایه های ارزی و ذخیره طلای بانک مرکزی لیبی که متعلق به مردم بود توسط همین دولتها به غارت رفته و در طرف دیگربه دلیل وضعیت داخلی گروهک های تروریستی مانند القاعده، انصار الستریعه و داعش در برخی از مناطق لیبی جولان می دهند وشوربدبختانه،  مردم لیبی علیرغم داشتن ذخایر نفتی، چهل و هشت میلیارد بشکه ای در فلاکت زندگی می کنند. یا در کشور  سوریه چه اتفاقی افتاد، به دلیل ناکارآمدی دولت بشر اسد، تحریم ها و مشکلات اقتصادی، اعتراضات مردمی در سال ۱۳۸۹ شکل گرفت و به دلیل عدم وجود گفتمان سياسی و مقاومت حکومت در برابر تغییرو اقدام به سرکوب، کم کم اعتراضات گسترده شد، کشورهای همسایه از جمله ترکیه و غربیها با توجه به منافع خود دخالت خود را آغاز و ازمعارضان سوری و ارتش آزاد سوریه(افسران معترض جدا شده از ارتش سوریه) حمایت کردند و درسایر نقاط به دلیل آشفتگی و ضعف دولت مرکزی از چند جبهه مخالفان و منفعت طلبان از جمله القاعده سوریه( جبهه النصره )، جبهه فتح شام (تحریه شام ) جبهه اسلامی اعلام موجودیت کردند و آنچه نباید می شد، شکل گرفت و به جنگ داخلی ویرانگرمبدل گردید. چند سال بعد به دلیل ضعف دولتهای مرکزی در عراق و سوریه و  شکل گیری داعش و حمایت اسرائیل و تعدادی از کشورها ، چه خونهایی که ریخته شد، به نظر باید رسانه ملی فیلم دختران آفتاب را که گلشیفته فراهانی در آن بازیگری نموده را نمایش دهد، درس آموز است. طبق گزارشات دیده بان حق بشر در حدود هفتصد و بیست هزار نفرکشته شدند، هفت میلیون و ششصد هزار نفر خانه های خود را از دست دادند. بطوریکه یک میلیون و هفتصدهزار نفر در ترکیه، یک میلیون و دویست هزار نفر به لبنان، ششصد هزار نفر در اردن، دویست و پنجاه هزار نفر در عراق وصدها هزار نفر در کشورهای اروپایی آواره شدند. بله به همین سادگی ، حال میادین نفتی سوریه در جنوب و شمال در اختیار دوکشور خیرخواه آمریکا و روسیه می باشد و بازسازی سوریه هزار سال طول خواهد کشید. به غزه نگاه کنید، بعد از طوفان الاقصی و لب ریزشدن صبر مردم غزه ومقاومت مبارزان حماس، به خاطر دویست نفر اسرائیلی دو میلیون نفر زن و بچه ی بی گناه در ارودگاهای مرز مصردر این هوای سرد و بدون کمترین امکانات در فلاکت به سر می برند و سی و پنج هزارنفر بی گناه کشته  و هزار نفر زخمی شده اند. چرا کشورهای غربی، روسیه و چین کاری نمی کنند. یا به عراق و افغانستان‌ نگاه کنید. چند سال بود درگیر جنگ بودند. در چه وضعیتی هستند. عراق روزانه هفت میلیون بشکه نفت می فروشد . آیا یک کشور توسعه یافته است ، حتی در تولید برق خودهم ناتوان هستند . حال سئوالی که پیش می آید: آیا اگر آمریکا وغرب واقعا با نظام جمهوري اسلامی مشکل دارند‌؟ آیا این کشورها نمی دانند تحریم، معیشت و اقتصاد مردم ایران را دچار مشکل نموده و دارو برای بیماران پیدا نمی شود؟ لذا همگی باید آگاه باشیم مشارکت کردن و رای دادن است که اقتدار سرزمینی را در عرصه بین المللی افزایش می دهد و
در شرایط فعلی مشروعیت سیاسی کشور ایران ، فارغ از جریان های سیاسی و مسئولان مطرح است. کمال و زوال فرهنگ مردم، هنجارها و ارزش های جامعه به رای مردم و فرهنگی که در سایه سیاست حرکت می کند بستگی دارد . بطوریکه اقدام و تصمیم یک سلبریتی یا هنرپیشه و ورزشکار حرفه ای، نخبه دانشگاهی در عرصه فرهنگ ، هنر و میان مردم عادی تاثیر گذار است. عدم حضور مردم در عرصه انتخابات و عدم استفاده از حق رای خود، موجب بروز تصمیمات غیرمنطقی خواهد گردید و سرمایه های این حوزه را به زوال خواهد کشاند. بنابراین جهت حراست از این سرمایه های فکری، هویت و فرهنگ ایرانی رای خواهیم داد. بنابراین حضور در پای صندوق های رای منطقی به نظر می رسد. گرگها در اطراف کشور به کمین نشسته اند. جریان ها سیاسی چه اصلاح طلب، چه اصولگر، پایدارچی ها، موتلفه، کارگزاران، سازندگی و تمامی احزاب و طیف های سیاسی باید در جهت وفاق و همبستگی ملی تلاش کنند. من سخنم با همه طیف ها و طبقات است : 1-با نیروهای نظامی از جمله ارتشی، سپاهی، انتظامی، اطلاعاتی که به صورت مستقل رای دهید. افراد اصلح را شناسایی کنید و رای دهید. 2-با استادان دانشگاه، دانشجویان و دانشگاهیان، فرهنگیان و دانش آموزان عزیز، الان وقت گلایه و قهر کردن نیست. عدم مشارکت یعنی برسر کار آمدن سیاستی که برای کشور و مردم زیان باراست. باید از انتخاب افراد افراطی و تندرو و منفعت طلب و تزویر جلوگیری نمود. 3-سخن من با کارگران زحمت کش در بخش های مخلف از جمله صنعت، ساختمان، کشاورزی و خدمات است، به نامزدهای همه چیز دان ومتخصص و باتجربه وآشنا به صنعت و دلسوز رای دهید. 4-جامعه روحانیت و انقلابی، باید همچنان با حضور در بطن جامعه به تبیین مسائل و مشکلات و ایجاد امید در جامعه تلاش نمایند. طلاب باید فاصله با جوانان ارتباط ایجاد نمایند. 5-جامعه پزشکان، پرستاران ، نیروهای زحمت کش حوزه سلامت، هلال احمر، جامعه بهزیستی و معلولین عزیز،آتشنشانی، کارمندان و کارگران شهرداری مانند همیشه پای کار بیاییند.. 6-سرمایه گذاران و سهامداران بازار سرمایه باید دلخوریها را کنار گذاشت شما مدافعان حمایت از تولید هستید و باید تلاش کنیم افراد اقتصاددان و آگاه به مشکلات کشورو علمی وارد مجلس شوند. 7- جوانان عزیز باید با مطالعه برنامه و سوابق نامزدها و با مشارکت فعال در عرصه انتخابات نبست به تبیین خانواده ها و دوستان در جهت انتخاب افراد اصلح تلاش کنند. 8- بازاریان عزیز، که از قبل از انقلاب و در زمان جنگ، همچنان پای کار هستند باید در جهت ایجاد شور ونشاط انتخاباتی با توجه به موقعیت حساس کنونی تلاش نمایند. استقلال ، امنیت و مردم سالاری، تفکیک قوا، آزادی مطبوعات و حتی انتقادات از دستاوردهایی است که پس از انقلاب و با فداکاری انسانهای آزاده بدست آمده و باید با حضور در انتخابات و رای دادان از آن محافظت کرد. لذا شرکت در انتخابات نشان دهنده اعتمادعمومی و سرمایه اجتماعی است و حیاط کشوربه حضور مردم گره خورده است . کاهش مشارکت موجب از دست دادن پشتوانه سیاست مداران در مذاکرات و تعاملات بین المللی و از دست رفتن عزت نفس و اعتماد به نفس می گردد و استقلال و مصالح کشور صدمه خواهد دید و فشارهای بین المللی را افزایش خواهد داد. از طرفی شرکت در انتخابات نشان دهنده اتحاد و انسجام ملی واستقرار  نظام سیاسی مورد نظر اکثریت  خواهد گردید.و سهل ترین ، محکم ترین و کم هزینه ترین راه اعلام صدای جامعه به گوش حاکمیت استفاده از حق رای و انتخاب است.
کارشناس اقتصادی و کارگزار بازارسرمایه داود محمدی ورجوشانی