وقتی برخی ها خواستار زندگی معلولان در دنیای دیگری هستند!!!
امید روشندلان
شاید با این صحنه که کودکان معلولی توسط دیگران مورد تمسخر قرار میگیرند مواجه شده باشید، که علارغم ناراحت شدنشان نمی توانند دفاعی از خود داشته باشند، یا اینکه دیگر کودکان از بازی دادن و حضور آنان در جمعشان امتناع کنند. حال این کودکان بزرگ میشوند، با تمام دشواریهایی که بر سر راهشان قرار دارند. شاید دیگر آنگونه آشکارا مسخره نشده و وسیله سرگرمی دیگران نباشند، اما این دیدگاهها و مسخره شدنها شکل دیگری به خود میگیرند. موجبات تسلیم شدن این افراد و انزوای آنان را فراهم میکنند. باز هم قادر به دفاع از خود نیستند. گویی اصلا حق چنین کاری را ندارند. اما مقصر این امر چه کسانی هستند؟
میتوان گفت بار عظیم این مسئله بر دوش جامعه، مسئولان علی الخصوص مسئولانی که برای حمایت از معلولان بر پستهایی گمارده میشوند میباشد. وقتی این افراد هیچ حمایت و پشتوانه خاصی برای معلولیت نیستند رفاه و آسایش خود را بر آرامش آنان ترجیح میدهند ، انتظار دارند با حلوا حلوا کردن دهان را شیرین کنند، حرکت خاصی مبنی بر تغییر دیدگاها و نگرشها به وجود نخواهد آمد. زمینه را برای خارج کردن این افراد از محیط جامعه را فراهم خواهد کرد. وقتی معلولین را از سر باز کرده ، وعده وعید دزوغین دریافت میکنند، به نوعی دوباره مورد تمسخر قرار گرفته، از بازی در صحنه زنده گی بیرون رانده میشوند. حال این بار توسط مسئولان. بسیار تلخ و دشوار است کسانی که میبایست با حمایت مضاعف از این قشر جامعه و تمرکز بر تواناییهای آنان زمینه ساز تغییر نگاهها بر جامعه معلولیت باشند، اما متاسفانه خود میخواهند در ناآگاهی به سر ببرند. این اقدامات معلولان را را به دنیایی پر از صدای سکوت، تنهایی، حس خجالت زده گی، افسردگی خواهد کشانید. و آنان با نهایت خستگی دنیای تاریک را برای خود میپذیرند. با این اوضاع احوال چگونه میتوان انتظار داشت این افراد نیز مانند سایرین به حیات خود ادامه دهند، زندگی شادی داشته باشند. آنها مجبورند در دنیایی زندگی کنند که نه خواستهای باشد، نه آرزویی و انگار زندانی شدن معلولین در چنین دنیایی به نفع برخی ها میباشد.