آموزش وپرورش و نگاهی از سر تکلیف
اگر میرزا حسن رشدیه می دانست میراثش بعداز سالها باچنین چالش های روبرو میشود بد عهدی کرده تبریز ومشهد وتهران را در نمی نوردید اسیر بدفهمی وکج فهمی رورگارش نمی شد.
درجریان لشکرکشی های خسرو انوشیروان که سپاه ایران به مقابله با سپاه روم به استناد شاهنامه فردوسی رفته بود براثر طولانی شدن جنگ ،تدارکات سپاه تمام شد
به پیشنهاد وزیر ،شاه موافقت کرد که از بازرگانان نزدیک ترین شهر،پولی قرض کند.کفشگربازرگانی پذیرفت به لشکر انوشیروان کمک کند درمقابل شهریار جهان اجازه دهدپسرش دانش بیامورزد فرزند از طبقه عامه ی بازرگانان به طبقه بزرگان ،حوزه دبیران وارد شود اگر شاه باشد بدین دست گیر که این پاک فرزند گردد دبیر به یزدان بخواهد همی جانِ شاه که جاوید بادا
سزاوارِ گاه وقتی پیام کوچ از طبقه ی به طبقه دیگر به شاه رسید پاسخ داد
بدو شاه گفت ای خردمند مرد چرا دیو چشم تو را خیره کرد
برو همچنان بازگردان شتر
مبادا اّزو سیم خواهی ودُر
چو بازارِگان بّچه،گردد دبیر هنرمند و با دانش ویادگیر
به ما بر،پس از مرگ نفرین بود چو آیین این روزگار این بود فرستاده برگشت وشد با درم دِل کفشگر گشت پردرد وغم
حسین صالحی